قصه دندونهای کیاراد
دو دندون اول پسری دقیقا وقتی که کیاراد ٦ ماهه شد به صورت کاملا غیر منتظره مامانی را خوشحال کردند، یه روز ظهر که کنار هم دراز کشیده بودیم و کیاراد مشغول بازی هر روزه یعنی بازی با دستهای مامانی بود یه دفعه دست مامانی را به طرف دهنش برد و مامانی را متوجه یه دندون کوچولویی که تازه سرشو از اون لثه قشنگش بیرون زده بود کرد کلی ذوق کردم و بوسیدمش که خودش با اون دستهای کوچولوش دندون کوچولو را به من نشون داده بود مامانی هم فوری به مامان عفت جون زنگ زد و اونا در خوشحالی خودش سهیم کرد .آخه کیاراد من اصلا برای در آوردن دندونهاش مامانی را اذیت نکرد البته یه نشانه هایی داشت که برای دندونهای بعدی تجربه شد و قبل از اینکه بیرون بزنند مامانی متوجه میشد که...